معنی سوگلی و عزیز

حل جدول

سوگلی و عزیز

دردانه


سوگلی

محبوب‌تر از همه در میان جمعی

محبوب تر از همه در میان جمعی

لغت نامه دهخدا

سوگلی

سوگلی. [س َ گ ُ] (ترکی، ص مرکب، اِ مرکب) محبوب. معشوق. برگزیده. (ناظم الاطباء).


سوگلی تپه

سوگلی تپه. [س ُ گ ُ ت َپ ْ پ َ] (اِخ) دهی است از دهستان مرحمت آباد بخش میاندوآب شهرستان مراغه. دارای 796 تن سکنه. آب آن از زرینه رود. محصول آنجا غلات، حبوبات، چغندر، پنبه، کرچک، کشمش. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی آنان گلیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).


عزیز

عزیز. [ع َ] (اِخ) ابن فضل بن فضاله، مکنی به ابوالاشعث. رجوع به ابوالاشعث (عزیز...) شود.

فرهنگ عمید

سوگلی

محبوب، برگزیده، طرف توجه مخصوص،
زن برگزیده و عزیز،

فرهنگ معین

سوگلی

محبوب، عزیز دردانه، محبوب ترین زن حرمسرا. [خوانش: (سَ گُ) [تر.] (ص مر.)]

نام های ایرانی

سوگلی

دخترانه، مورد محبت و علاقه بسیار، محبوب

مترادف و متضاد زبان فارسی

سوگلی

برگزیده، عزیزدردانه، عزیزکرده، محبوب، معشوق

فرهنگ فارسی هوشیار

سوگلی

محبوب، برگزیده

فارسی به عربی

سوگلی

حیوان الیف، مفضل


عزیز

حیوان الیف، عزیز

فارسی به آلمانی

سوگلی

Haustier (n), Schosstier (n)

عربی به فارسی

عزیز

محبوب , عزیز , گرامی , پرارزش , کسی را عزیز خطاب کردن , گران کردن

معادل ابجد

سوگلی و عزیز

226

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری